چه شد به سمت نوشتن «سنگر علافها» رفتید؛ مگر در جبهه هم آدم علافی وجود داشته است؟
راستش پس از اینکه دیدم «خمپارههای خوابآلود» که نخستین کتاب طنز من در حوزه دفاع مقدس بود و کتاب هفت جلدی «دارودسته علی» با اقبال مخاطب روبهرو شد، تصمیم گرفتم نوشتن طنز در حوزه دفاع مقدس را ادامه دهم. مخاطب نوجوان و جوان از کار طنز استقبال میکند و باتوجه به این اقبال میتوان فرهنگ دفاع مقدس را با لایههای طنز به این گروه مخاطب بهتر معرفی کرد. بر این اساس، من امسال این اثر را در ادامه آثار قبلی نوشتم. «سنگر علافها» سنگر واقعی در جبهههای جنگ بوده و نیروهایی بودند که به دلایل مختلف تا پیش از عملیات کاری به آنها محول نمیشد. آنها هم در سنگرهایشان بیکار بودند و به نحوی خودشان را سرگرم میکردند تا عملیات و حمله بعد فرا برسد و به کار گرفته شوند. من حس کردم این آدمها قابلیت دارند با زبان طنز به آنها پرداخته شود. نتیجه کار نوشتن 55 داستان طنز در مورد این آدمها بود که با عنوان «سنگر علافها» منتشر شد.
* در حوزه دفاع مقدس مخاطب از آثار جدی استقبال بیشتری میکند یا از آثار طنز؟
طنز دستمایهای است برای جذب مخاطب. خواننده وقتی میبیند روی کتابی عنوان شده «طنز» از اثر استقبال بهتری میکند، بخصوص که به طنز در حوزه داستان دفاع مقدس کمتر توجه شده و آنچه مخاطب از ژانر دفاع مقدس دیده شهادت، خون، جنگ و جراحت بوده است، اما وقتی پارادوکس طنز کنارش میآید خودش ایجاد تعلیق، اقبال و انگیزه میکند.
البته طنز بهانه و ابزاری است برای رساندن پیام نویسنده به مخاطب. یعنی نویسنده نخست دغدغه معرفی فرهنگ دفاعمقدس را به مخاطبش دارد و ابزار طنز میتواند تأثیر بیشتری بگذارد.
آدمهایی که در این کتاب آورده شده اند، مابهازای واقعی داشتهاند؟
من با اطمینان میگویم اگر تا امروز بیش از 30 کتاب نوشتهام، شخصیت همه این کتابها و تیپهایی که در داستانها خلق شدهاند واقعی و الهام گرفته از تجربه شخصی خود من بودهاند؛ البته همه آنها با تخیل و عناصر داستانی پرورانده شدهاند، اما سوژه واقعی بوده و در «سنگر علافها» هم همین اتفاق افتاده است. بعضی شخصیتها تجربه شخصی خودم بوده و بعضی هم تجربه شخصی دوستان و منابعی است که من جمع کرده ام. همین واقعی بودن به همراه نثر و زبانی ساده توانسته با مخاطب ارتباط بهتری برقرار کند.
البته نوجوان امروز از ژانر وحشت که یکی از عناصر نوشتن داستان دفاع مقدس هم هست، استقبال میکند.
بله، بنابراین جنگ میتواند به خودی خود با مخاطب ارتباط برقرار کند، اما طنز آن را شیرینتر میکند و با خواننده ارتباط بیشتری برقرار میکند؛ همین پارادوکس جنگ و خنده خودش ایجاد داستان میکند.
باتوجه به سابقه شما در نوشتن داستانهای طنز و تمرکزتان بر این موضوع، بفرمایید در داستانهای طنز دفاع مقدس چه خلأهایی وجود دارد؟
جدی گرفته نشدن و بیتوجهی به طنز بزرگترین خلأ است. نه تنها در حوزه دفاع مقدس، که در ادبیات کشور آثار طنز کمتر خلق میشوند. طنزنویسی کار سختی است، چون طنز لایه دومی هم دارد و نویسنده باید تجربه بیشتری داشته باشد تا بتواند هم پیامش را منتقل کند و هم زبان و نثرش طنز باشد.
سختی کار طنز سبب شده نویسندگان کمتری حتی در سطح جهان به این سمت بروند، حالا اگر طنزنویسی منحصر به ژانر دفاع مقدس شود که کار سختتر هم میشود.
در حال حاضر فقط من و آقای امیریان به طور حرفهای در حوزه داستان دفاع مقدس با زبان طنز وارد شده ایم. به هر حال طنز با لودگی فرق دارد. طنز لایه دارد. اگر شوخی، مخاطب را به فکر فرو برد، طنز اتفاق افتاده که این نوع نوشتن تجربه بیشتری میطلبد.
چندی پیش جشنوارهای راه افتاد که آثار طنز را در حوزه دفاع مقدس بررسی میکرد؛ برگزاری این جشنواره خلاف گفته شماست.
افرادی که تکداستان مینویسند برای شرکت در جشنواره زیاد هستند، اما بحث من در خصوص حرفهاینویسی است که کمتر اتفاق میافتد. طنزنویس به کسی میگوییم که به صورت تخصصی با زبان طنز داستان بنویسد. اکنون مهمترین مسئله داستان دفاع مقدس نبود رمان طنز است. باید رمان طنز نوشته شود. تک داستان زیاد است. اصلاً نویسنده طنزنویس در حوزه دفاع مقدس نداشتهایم و حتی در ادبیات کشور هم پس از فوت طنزپردازان بنام کشور، کسی نتوانسته جایگزین آنها شود و این خلأ وجود دارد. پرداخت کم نویسندگان به این حوزه موجب شده آن جشنواره هم دیگر برگزار نشود. در حوزه طنز و داستان دفاع مقدس من و داوود امیریان به شکل حرفهای مینویسیم و نمیدانم پس از ما قرار است چه اتفاقی بیفتد. البته بتازگی یکی از ناشران، رمان طنزی با موضوع دفاع مقدس منتشر کرده است، اما همه اینها جستهگریخته تولید میشوند و ادامه پیدا نمیکنند.
طنز دفاع مقدس از طنز اجتماعی سختتر است، چون نویسنده هم باید داستان را بشناسد، هم دفاع مقدس را و هم طنز را.
راهکار شما برای پر شدن این خلأ چیست؟
آموزش. زمان آن رسیده در کنار آموزش تاریخ شفاهی و داستان دفاع مقدس، حوزه طنز هم جدیتر گرفته شود و به مستعدان این حوزه آموزشهای لازم داده شود و شرایط آموزش فراهم شود. البته این مسئله را هم بگویم که آموزش نویسندگی با کلاس میسر نمی شود و این آموزش باید به صورت استاد-شاگردی باشد؛ یعنی یک نویسنده حرفه ای این حوزه به یک یا دو نویسنده مستعد و جوان این حوزه نکات ضروری را آموزش دهد تا به نتیجه برسد.تجربه نشان داده کارگاههای عمومی و کلاسهای داستاننویسی نتوانسته به نتایج خوب و قابل قبولی دست یابد.
انتهای پیام/
نظر شما